دیکشنری
داستان آبیدیک
active participial a
æktɪv pɑɹtɪsəpiəl ʌ
فارسی
1
عمومی
::
اسمفاعلیكهبطورصفاتبكاررود، صفتاسمفاعلی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ACTIVE DUTY
ACTIVE EATING DISORDERS
ACTIVE ECOTOURISM
ACTIVE EFFLUX
ACTIVE ELECTRONIC WARFARE
ACTIVE ELEMENT
ACTIVE FAULT
ACTIVE FIRE CURTAIN BARRIER
ACTIVE HOMING GUIDANCE
ACTIVE INGREDIENT
ACTIVE INGREDIENTS
ACTIVE INTERESTS
ACTIVE KNEE EXTENSION
ACTIVE LISTENING
ACTIVE MANAGEMENT
ACTIVE PARTICIPIAL A
ACTIVE PEER
ACTIVE PHARMACEUTICAL INGREDIENTS
ACTIVE RADAR SEEKER
ACTIVE SERVICE
ACTIVE SHOOTER
ACTIVE SITE
ACTIVE SODOMY
ACTIVE SURVEILLANCE
ACTIVE USERS
ACTIVE DEFENSE
ACTIVE PHARMACEUTICAL INGREDIENT
ACTIVELY
ACTIVELY ALIVE
ACTIVENESS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید